همانطور که میدانید، ما در جهانی سه بعدی (دارای طول، عرض و ارتفاع) زندگی میکنیم. اگر زمان را نیز به آن اضافه کنیم، چهار بعد می شود. دانشمندان ابعاد جهان را تا ده بعد تخمین زده اند. اما من (الهه ربانی) میخواهم نگاه و نظریهای جدید در مورد ماهیت ابعاد ارائه کنم. در اخر نیز به بخشی از این نظریه خواهم پرداخت که آن را “بی بعدی” مینامم. لطفا تا انتهای این مقاله همراه من باشید.
بیشتر بخوانید:
شیفتینگ چیست؟ راهنمای کامل شیفت کردن
حواس پنج گانه ما به وسیله مغز و اعصابی که در سرتاسر بدن پراکنده شده اند، کنترل میشوند. این اعصاب (دستگاه عصبی محیطی) اطلاعات محیط پیرامون را جمع اوری کرده و به مغز میرسانند. مغز اطلاعات دریافتی از محیط پیرامون را تفسیر میکند و به شکل پیام عصبی به اندام ها و بافت ها میفرستد. بوییدن، شنیدن، دیدن، چشیدن و لمس کردن در حقیقت کار مغز است. اندام های مربوط به حواس پنج گانه فقط وسیله ای برای پردازش آن پیام ها برای موجود مادی هستند.
بیشتر بخوانید:
بیشعوری مجازی چیست؟ چه کسی بیشعور مجازی است؟
برای مثال: حلزون های ابتدایی به نام ” لیمپت” دارای دید دو بعدی بوده اند. در مراحل اولیه تکامل، اصلا چیزی به اسم حس بینایی وجود نداشت؛ بلکه فقط یک سلول حساس به نور بوده است. بعدها موجودات مغزشان بزرگتر شد و موفق به دید سه بعدی شدند. مثال جالب دیگر دید مگس است؛ که دیدی چند وجهی دارد و همچنین زمان برایش کندتر از ما میگذرد. ساختار عصبی و ساختار چشم مگس باعث میشود که جهان را این گونه و با این سرعت ببیند. آفتاب پرست دید ۳۶۰ درجه دارد و این یعنی، جهان را مانند یک آیینه محدب میبیند.
بیشتر بخوانید:
سن شروع تمرینات ماورایی | متافیزیک را از چه سنی شروع کنیم؟
پس در همین جهان سه بعدی نیز میتوان ماده را به گونه ای دیگر دید. همه اینها به نوع پردازش مغز بستگی دارد و این پردازش میتواند درک آن موجود را از زمان، مکان و بسیاری دیگر از مفاهیم تغییر دهد. نکته جالب توجه این است که رویا دیدن هم مربوط به لوب پس سری (لوب بینایی) در مغز است. هنگام خواب که چشمان ما بسته است و چیزی نمیبینیم، باز هم تصاویری را مشاهده میکنیم و حتی گاهی خبر از اینده میاوریم. این شواهد نشان میدهد که دیدن، کار چشم نیست. بلکه دیدن حقیقی، پردازش مغز است و ما با مغز خود میبینیم.
بیشتر بخوانید:
بررسی مبحث انرژی از بعد متافیزیک – بازی انرژی
اطلاعاتی که به واسطه حواس وارد ذهن انسان میشود، فقط بخشی از آن در سطح خوداگاه تفسیر میشود. بخشی دیگر نیز در سطح ناخوداگاه میماند و به شکل دیگری خود را بروز میدهد. درست مانند رویا دیدن که اطلاعات موجود در ناخوداگاه به شکل رویا برای ما تصویرسازی میشود. اگر این درک را به سایر حواس نیز تعمیم بدهیم، درمیابیم که ذهن چیزی بیش از انچه ما در سطح خوداگاه داریم در چنته دارد. ذهن، تمام انچه را که دریافت کرده است را نمیتواند در سطح خوداگاه تصویرسازی کند. اینجاست که تعریفی که میخواهم از ابعاد ارائه دهم، خود را نشان میدهد.
بر اساس انچه که تا به اینجا برایتان شرح دادم، من این نظریه را مطرح میکنم که انچه ما آن را ابعاد بالاتر و یا ابعاد دیگر جهان مینامیم، در حقیقت سطوح بالاتر ذهن و اگاهی است.
بیشتر بخوانید:
من کیستم؟ ارتباط بعد جسمانی و روحانی شخص!
ابعاد بالاتر، سطوح بالاتر ذهن است!
در واقع درک هر موجودی از جهان پیرامون خود، مفاهیم و بسیاری از ادراکات دیگر آن موجود را تحت تاثیر قرار میدهد. در این رابطه در بخش اخر که راجب حالت “بی بعدی” است، مفصل صحبت میکنیم.
آیا ابعاد بالاتر وجود فیزیکی دارند؟
حال این سوال مطرح میشود که با این تعریف، آیا ابعاد بالاتر وجود فیزیکی دارند؟ بله این امکان وجود دارد؛ اما فیزیک در واقع حاصل پردازش متافیزیک است. در صورتی که ابعاد وجود فیزیکی داشته باشند نیز باید این را بدانیم که ابعاد، به ذات دارای قوانین و مقررات نیستند. بلکه درک ما از آن بعد، قوانین آن را تعیین میکند. برای مثال: ما براساس درک سه بعدی که از جهان داریم، قوانین فیزیک و… را مطرح میکنیم و همچنین قرار دادهایی مانند زمان را بوجود میاوریم. پس دنیای فیزیکی ما حاصل پردازش ذهن ما میباشد. قطعا اگر حیوانات و دیگر موجودات، مثل ما توانایی نطق و تفکر داشتند، به زبان میآمدند و برای جهان از زاویه دید و درک خودشان قوانینی را وضع میکردند.
بیشتر بخوانید:
خون آشام چیست؟ آیا دراکولا وجود دارد؟
این ابعاد تا کجا ادامه دارند؟
دانشمندان ابعاد جهان را تا ده بعد تخمین زده اند؛ اما با توجه به تعریفی که از بعد ارائه شد، میتوان گفت بینهایت بعد وجود دارد. چرا که ذهن بینهایت است. در دل این بینهایت حالتی وجود دارد که من آن را “بی بعدی” مینامم. ابعاد اقتضای فیزیک و ماده هستند و از انجا که انسان موجود مادیای میباشد، برای درک محیط اطراف خود به بعد نیاز دارد. اما در متافیزیک دیگر قوانین فیزیک حاکم نیستند.
بیشتر بخوانید:
خرافه گرایی و تمایل شدید افراد به آن! بررسی علل گرایش به خرافات
ذهن انسان میتواند حالتی را درک کند که دیگر ابعاد مطرح نیستند. این حالت چیزی شبیه مرگ است (البته ما این حالت را در بشر زنده بررسی میکنیم و فقط برای درک بهتر، مرگ را مثال میزنیم). اما اگر بخواهم دقیق تر بگویم، در واقع تطبیق ناخوداگاه با خوداگاه میباشد. گویا این دو یکی شده اند و انچه که باید در سطح ناخوداگاه باشد، در خوداگاه نیز تجربه میشود. در این حالت زمان بطور کلی از بین میرود و سه زمان حال، اینده و گذشته بطور همزمان تجربه میشوند. فاصله و دیگر قراردادها به تدریج از بین میروند. گویا در یک چرخه توهم زا گیر افتاده اید!
بیشتر بخوانید:
چاکرا چیست؟ آیا چاکرا حقیقت دارد؟ آزمایش علمی اثبات وجود چاکرا ها
در این حالت ذهن کدهای خود را میشکند و مفاهیم (عشق، نفرت، دوستی، دشمنی و…) معنای خود را از دست میدهند. ماده در ذهن چنین شخصی از سه بعد به دو بعد و به تدریج کاملا از بین میرود. در صورتی که همه این اتفاقات برای شخصی بیفتد، مرگ آن شخص احتمالا حتمی است. چرا که در این حالت سطح اگاهی فرد با بعد و سطح اگاهی غالبی که در آن قرار دارد اصلا مطابقت ندارد.
بیشتر بخوانید:
علت های درونی و روانی اعتیاد
کدهای ذهنی شکسته شده اند، شخص همواره در لایه های زمانی سیر میکند، ارتعاشات همه چیز را دریافت میکند و…. این حالات فشار ذهنی بسیار زیادی را به شخص وارد میکند. گمان نمیکنم شخصی بتواند این همه فشار را تحمل کند. اما اگر هم بتواند، به دلیل بی معنا شدن این جهان، مفاهیم و ابعاد آن، دچار افسردگی شدید و حتی خودکشی میشود. تجربه این حالت برای یک شخص زنده، دقیقا مثل تجربه مرگ در زندگی میباشد. شاید حتی یک نفر هم نتواند چنین حالتی را تجربه کند. چرا که تنها رسیدن به این حالت، نیازمند ذهنی بسیار قوی میباشد. البته من معتقدم احتمالا در همان مراحل اولیه، این فشار انقدر زیاد هست که دیگر کار به تجربه بی بعدی نکشد!
بیشتر بخوانید:
علت های درونی و روانی اعتیاد
سخن پایانی:
سطح اگاهی و ادراکات ما از فیزیک (جهان پیرامون) و متافیزیک (مفاهیم، باورها و…) با هم ارتباط دو سویه دارند و هر کدام بر دیگری تاثیر میگذارد. تغییر جهان پیرامون به سادگی ممکن نیست؛ اما تغییر در سطح فکر و ازادی اندیشه برای هر انسان با ارادهای ممکن است. صمیمانه متشکرم که تا پایان این مقاله همراه من بودید.
بیشتر بخوانید:
آوای درون | راهکارهای هماهنگی و اعتدال درونی
آگاه و ارام باشید❤
توجه: این مقاله صرفا یک نظریه توسط یکی از نویسندگان دانشنامه متافیزیک علی لند میباشد و علی لند درست بودن یا نبودن این نظریه را نه تایید و نه رد میکند. علی لند بستر مناسبی را برای نویسندگان و نظریه پردازان متافیزیک مهیا کرده است تا نظریات منطقی خود را در قالب مقاله در این سایت قرار دهند.
توجه: کلیه مطالب این سایت اختصاصی میباشد. هرگونه کپی برداری و استفاده از مطالب این سایت بدون ذکر منبع و لینک به سایت شرعا, عرفا و قانونا ممنوع بوده و عملی خلاف انسانیت میباشد و به صورت جدی پیگرد قانونی به همراه خواهد داشت.
۱۵ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
ممنونم بابت مقاله خوبتون❤️
خوشحالم که براتون مفید بوده🌺
دیدگاه کلی من راجب این نظریه اینه ک مشابه همچین چیزی قبلا هم بیان شده و به همین سبب میشه بهتر درک کرد و نظریه شما از زاویه دیده دیگری هم تونسته بهش نگاه کنه و بپردازه که خیلی قابل تامل هست
کدوم نظریه مشابه این نظریه هست؟🌹
سلام پیرو این که گفتین ممکنه (درکی از مرگ نداشته باشیم ولی درباره یکی شدن خودآگاه و ناخودآگاه چرا ) واقعیتش حتی درک درستی از این هم نداریم ، درواقع فقط میشه تصور کرد ممکنه چطور باشه و درکش خیلی سخته چون میشه گفت اون موقع با یه پارادوکس مواجهیم ، ولی شاید قابل دسترس ترین مثال فعلیمون راجب بی بعدی باشه
نه نگفتم از حالت تطبیق این دو درک داریم، گفتم تعریف دقیق تری داریم و اما اگر منظورتون از پارادوکس، تطبیق خوداگاه و ناخوداگاه هست، این پارادوکس نیست. فقط فعلا برامون کمی ناشناخته و ناملموسه🌹
خیلی عالی بود🌹🙏🌺
🙏🏻🌹🌹🙏🏻
عالی بود
🙏🏻🌹🌹🙏🏻
موضوع جالبی رو مطرح کردین.
یجورایی انگار تعریفتون از بی بعدی غلبه ناخودآگاه بر خودآگاهه که یکی از دلایل به اصطلاح دیوانگی هستش.
متاسفانه یا خوشبختانه ذهن انسان اونقدر قوی هستش که حتی میتونه خاطرات واقعی رو تغییر بده یا خاطرات جعلی بسازه که تشخیصش خیلی سخت باشه.
خودآگاه فرد باید بتونه نگهبان دروازه ناخودآگاهش باشه.
چون ناخودآگاه، فقط اطلاعاته، و فقط با پرورش درست خودآگاه میشه این اطلاعات رو به درستی پردازش و تصویر سازی کرد.
خودآگاه خرافاتی، شروعیه واسه غرق شدن در توهمات ساخته ذهن.
یه خودآگاه قوی و آماده میتونه هر وقت که بخواد از توانایی های متافیزیکی استفاده کنه نه اینکه به صورت تصادفی اتفاق بیوفته.
کسی که در بی بعدی گیر کنه در واقع بدون آمادگی و هدف خاصی واردش شده.
یا وقتی به هدفش رسیده ازش خارج نشده.
حضور دائمی در بی بعدی نتیجه ای جز از دست رفتن خوداگاه نداره.
در حالت بی بعدی همه چیز همزمان و باهم تجربه میشه و چیزی نیست که اصلا بخوایم بهش نزدیک بشیم و ازش برای اهدافمون استفاده کنیم چون خطرناکه و هدف من از نوشتن این مقاله، ایجاد یک درک جدید و دور کردن مردم از باورهای خرافی راجب ابعاد بوده🌹
حالت بی بعدی با توجه به تعریف شما از قرینه زندگی هم خطرناک تره.
فکر نکنم حتی توی حالت دید سوم شخص هم چنین بی بعدی تجربه بشه.
به نظرم اگه براتون امکان داره یه مقاله انحصاری در مورد خودآگاه
و ناخودآگاه و نحوه تعاملشون با هم بنویسید🙏
کلمه چنین اضافه هستش.
نادیده بگیرید
حتی اگر درک دقیقی هم از مرگ نداشته باشیم بازم تعریف دقیق تر که یکی شدن و ترکیب خوداگاه و ناخوداگاه هست رو داریم. البته که قطعا این حالت شباهت بسیار زیادی به مرگ داره چون با مرگ، جسمانیت و محدودیت ها (شرطی سازی های ذهنی، باورها، کدها و…) از بین میره و این خودش عین بی بعدیه🌹
بابت بخش دوم هم چشم. سعی میکنم یک مقاله در این مورد هم بنویسم🌹🙏🏻